آیات نورانی

صحبت های خدا با ما

آیات نورانی

صحبت های خدا با ما

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

هوالنور

چهل طلوع، چهل صبح، زرد، بی خورشید  

زمین! به دور مدارت نگرد بی خورشید

چهل غروب، چهل شط خون سرگردان

که از مدار جهان گشته طرد، بی خورشید

صدای شیهه اسبیست... در افق غمگین

ستاره گفته به او : برنگرد بی خورشید

هلا امید صبوران، بهار نامرئی

طلوع کن که جهان مانده سرد، بی خورشید

                                

هنوز دامنه دارد اصالت دردت

هنوز دامنه دارد نبرد با خورشید


وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا

سوگند به خورشید و گسترش نور آن